عقاید یک کچل

موهامو تیغ زدم .

جمعه .

مهم نیست . یه زمان آرزوم این بود موهای نیما رو داشتم . بهش گفتم کاش موهای منم خرمایی بود . نمیدونم چرا ولی نسبت به اسم نیما حساسم .7 سال پیش یکی باشی که همه رازای زندگیشو بهت میگه . ولی تو اینقدر ترسو باشی و جرائت نکنی  مشکلت و بهش بگی تا روزی که برهو ازش چیزی نمونه واست به جز یه اسم   . خوب حساس میشی نسبت به تنها چیزی که ازش داری .

مهم نیست .

الان کچل بهتره شبیه این یارو بفرمایید شام شدم .

مهم نیست .

آره دیدی بلد نیستم ادا در بیارم . می خوام بگم تو فاز بی خسی ام هیچی دیگه برام مهم نیست ولی بلد نسیتم. اینم مهم نیست .

دیگه بزرگ شدم . 21 سال . اتفاقا الان بهتره . صبح ها که میرم از شاکی ها رضایت بگیرم کسی بهم نمیگه بچه سوسول کی تو رو فرستاده ؟  تیپ ارازل اوباشی زدم .

اینجوری روم بیشتر حساب باز میکنن .

نمی خواستم دوستای نزدیکم اینطوری منو ببینن . قبلا هم بهشون گفته بودم نمیام بیرون . امروز یکی شون اس ام اس داد . عاشقه یکیه خیلی هم عاشقه . عاشقا گریه میکنن . دلقک ها هم گریه میکنن . پس من دلقکم نیستم . یه صفحه اس ام اس داده بود که معلومه با بغض نوشته . و میخواد بهش راه حل بدم . دیدم واسه حل  مشکلش کاری از دستم بر نمیاد  . چی اس ام اس بدم ؟

بهش گفتم بیا کله کچلم و ببین دلت باز میشه داداشی .

اون شب که برف میومد یهو رفتم بیرون . ساعت 2 شب . یه جا نشسته ام . کلی خوب بود .

بعضی وقتا تقصیر من نیست . تقصیر هیشکی نیست . این کاری که ما میکنیم و بهش میگن زندگی کردن .

یه دوست ترنس دارم تو سنندج . شاید هیچ وقت نبینمش . مجازیه . وضع مالیش اصلا خوب نیست . ترنس ها اکثرا دوست دارن ریخت و پاش و . ترنس ها دوست دارن تو چشم باشن . بی پولی و ترنس بودن با هم جور در نمیاد . خدا بعضی دردا رو که رو هم میدی  درمونشونم با هم میدی ؟ این دوست من خیلی خوبه ها . دلش پاکه . واسش برف اومد دعا کردم . مثه بارونه برفم .

آخرین جلسه تست زدنه . یه ترنس واسه تغییر جنسیت اومده . همه حواسمون به اونه . 7 میلیون وام میخواد بگیره از   د   و ل    ت     ولی سر میدوننش . منشی سر به سرش میزاره . همه چی رو به مسخره میگیره . به منم میگه دلقک .

از پشت سرش یه دختره میاد تو . یه سری مدارک میده به منشی .

از پشت دیوار داره منو نیگاه میکنه . حواسم بهش هست ولی زیر چشمی پاییدنه آدما هنر یه که استادشم .

یهو نیگاش میکنم . میره تو راهرو .از طرز نگاه کردنش خجالت کشید .  رفت و اون پشت قائم شد  . باخواهرش میرن تا مدارک و کپی بگیرن . تستامو میزنم تموم میشه .

برگه ام و میدم و میگم خدا حافظ بچه ها .

این اولین و آخرین حرفم با آدمایی بود که 4 هفته باهاشون بودم  .

پله ها رو میرم پایین چه داستانی دارم من با این ساختمون .

دم در دختره برگه های کپی شده تو دستشه . خوب مسلما اونم پشت سرش .

سرم و میارم پایین .دست مو میکنم تو جیبم و با موبایلم ور میرم . یعنی من حواسم به تو نیست . پاهاشو میبینم داره نزدیک میشه سرمو میارم بالا.

ا آره داره نیگاه میکنه یهو سرشو میندازه پایین .قیافش 100 تایه من می ارزه . ولی مثه من آب زیر کاه نیست .

عاشق این نگاه دزدکی هام . خودمم خیلی این کارارو میکنم . ولی اینقدر لو رفتم که دیگه استاد شدم . اونم یاد میگیره .

از پارک ساعی تا  خونمون راه زیادیه . ولی فکرای جور واجور هم زیاده . چقدر شبش بهش فکر کردم .

مهم نیست .

دیگه نمیشه نوشت .

تو آخرین پست با یه اسم قشنگ گفتم بعضی وقتا باید خفه شد . از وقتی اومدم تو جمع دیگه نمیشه حرف زد . اون موقع واسه آدمای مجازی مینوشتم ولی الان نه .

یه فکر دیگه ای تو ذهنمه . یه تقلید از بقیه بلاگرا .

داستان مینویسم .

چقدر بلاگر خوب زیاد شده . داشتم چند تاشون و می خوندم . بعد به بلاگ داغون خودم نیگاه کردم . هر چیزی یه دوره ای داره .

بهترین آرزو ها واسه همتون  .

  1. م م م …
    دارم چهره ی با نمک تو رو با سره تراشیده تصور میکنم الان …
    باید دیدنی شده باشی یــــا :دی
    آقا اصلا منم شاکی یم ازت !! میشه بیای سراغ مام؟؟ شاید این طوری بشه چهره ی بانمک کچلت رو دید :دی
    قدم زدن زیر برف ُ خیلی دوس دارم … فقط در صورتی که یه کثافت پیدا نشه که مزاحم ات بشه …
    یعنی مراحل تست زنی ت تموم شد؟ خدارو شکر … امیدوارم زودتر شیرینی شو بخوریم …
    یه چیزی بگم ؟!
    پسر تو دست به قلم ِ محشری داری؟
    بخدا حرف نداره
    منتظرم تا ببینم تو داستان نویسی چه قوقایی به پا میکنی…
    بوووووووووووس

  2. سلام
    پسر ما که کلی دوست داریم خودتم می دونی.
    نمی دونم چرا چند وقتیه یه جوری شدی….
    وبلاگتم دوست دارم….
    موفق باشی

    • arvin
    • 18 ژانویه 2011

    خیلی بردیم تو فکر

  3. می دونی شاهین منم عین خودت می گم
    هی پسر من یه وبلاگ خوب میشناسم . اینجا …
    می دونی قشنگ ترین پستت بود
    می دونی منو یاد یکی انداختی
    می دونی یکی که اسمشم یادم نمیاد , همونم ندارم ازش
    فقط بنویسی کافیه , اینجارو دوست دارم , زیاد
    بوسسس

  4. «بعضی وقتا باید خفه شد»
    این پست رو خیلی دوست داشتم
    انگار هنوز تو همون حال و هوا میزنی

  5. فقط بعضي وقتا ؟

  6. salam gol pesar

    khob kachali ham khodesh donyaiye dg

    yaani kolli khsh tipiye to ke nemidoni hanoz beza bishtar begzare to ham bishtar bahash hal mikoni

    rasti gofte bodi rezayete shaki mage moshkeli hast

    behem bego aya kari az dastam bar miad

    kholase ba jon & del dar khedmatima

    movafagh bashi
    &
    be on chi ke mikhayi beresi

    ilove you
    bye

  7. بابا ارازل :))
    با این حرفت موافق نیستم .. هیچ چیزی هیچ دوره ای نداره ..
    هر چیزیو تو هر دوره ای میشه مصرف کرد .. و فکر می کنم تو تو مصرفش موفق بودی .. آخه وبلاگت خیلی سر تر از امثال منه ..
    امیدوارم چشم های بیشتری دزدکی نیگات کنن ولی تو نفهمی 😉

  8. سلام
    عجب نوشته هات نشون میده که به بد جاهایی داری میری.
    شاهین یه چیزی بگم؟؟؟
    شاید الآن عاشق باشی ، عاشق کسی که رفته….
    میخوام بگم این حست یه حس مقدس و قشنگه پس ازش فراری نباش ، نخواه که فضا تو عوض کنی.
    اونی که باید بیاد به وقتش میاد یا خودشه یا یکی بجاشه.
    خلاصه بدون هر چی پیش میاد یه خیری درش برات هست.
    لازم شد یه وقتایی هم چشمتو تر کن تو تاریکی تو تنهایی
    خوبه آروم میکنه.
    راستی اینکه نوشتن آدمو آروم میکنه شکی درش نیست اما گاهی نوشته هات باید بمونه برا خود و خدا و شاید کسی که یه روزی محرم اسرارت شد.
    بنویس اما تو یه برگه یا دفتر بنویس و نگاه دار تا……….

  9. پسرا موجودات بي ريختين وقتي كچل ميشن زشت تر ميشن

    ترنس يعني چي آيا؟؟

  10. خب کچلي هم تنوعيه واسه خودش…

    يوسف

  11. خوشحالم که تصمیم گرفتی بنویسی من هم مثل محمد به قلمت اعتقاد دارم از خیلی وقت پیش داشتم.منتظر داستانات هستم..
    هوا سرده یه کلاه پشمی بذار سرت سرما نخوری!!

    • سعید
    • 27 ژانویه 2011

    سلام شاهین جون در حال تلاش برای فرستادن نظرم هستم آخه با موبایل نظر فرستادن خیلی سخته باید هفت هشت بار امتحان کنم چون هر بار پیغام خطا میده با کامپیوترمم بنا به دلایلی نمیام اینترنت فقط با موبایل میام برام ایمیل فرستادن راحتتره اما وبلاگدارها فقط عادت دارن تاید دوست رو به گذاشتن نظر در وبلاگشون میدونن واقعا باید به فکر بقیه بود بعضی ها دیال آپن شایدم یکی کامپیوتر در دسترسش نباشه یا هر چیز دیگه در مورد خودم با ایمیل اساونتره کسایی هم که باگوشی ایمیل میفرستن میره قسمت اسپام اما خیلی ها به اسپام ها نگاه نمیکنند خوب من چه گناهی دارم یا اون دوست ترانست سنندجیه یا اصلا خودت یا من منظورم دنیا واقعی باید حرف نزنی نگاه نکنی ساکنی ازت ایراد میگیرن همش دارن منو به سمت تنهایی میفرستن اونوقت تنهایی بازم میگن این رفتارت بده من نمیدونم یا سالهاست منفجر شدم و در حال پرپر شدنم یا در حال انفجارم کاملا دارم بی حسانه یعنی به حالت نامیدی احساس به هم جنس دارم من واقعا تعجب میکنم دو تا غیر همجنس چطور میتونن از دوستی و عشق بگن وقتی هم از لحاظ جسم و حتی روحیات باهم کاملا متفاوتن ‏.

  12. ببخشید فقط می تونم بگم
    خیلی کوبنده بود
    بوسس

  13. یکی دیگه هم منتظره باز هم نوشته های قشنگت رو بخونه.

    • احمد(آدمک)
    • 11 مِی 2011
    • Ecstasy
    • 17 مِی 2011

    آخرین بار 3 سال پیش بود که تونستم بغلش کنم
    بوی بدنش و حرکت لبام روی پوستش و خجالتی که تو نگاش بود تو کل زندگیم یه نوستالژی شده.
    کل ارسالهای بلاگهات رو خوندم و کل یاد اون مدتی که باهاش بودم یادم اومد
    لامصب زندگیم رو دروباره خاکستری کردی … همه چیز داشت از یادم میرفت … لعنت به تو شاهین.
    نمیدونم کجا میتونم حرفام رو بزنم، شاید شروع کنم یه بلاگ بنویسم

  14. تو فط بخند. نشیمنگاه همه شون متزلزل باد…

  15. سلام شاهین جان

    با پست جدید در وبلاگم منتظر حضورت هستم
    http://www.vajgon.wordpress.com

  16. سلام.
    من اسم شمارو نمیدونم. ولی فکر کنم آقا شاهین باشید. چون دوستاتون شاهین صداتون کردن.
    عکسهای خیلی قشنگی دارید.
    لطفا با این ایمیلی که براتون ارسال می کنم بامن یک تماس بگیرید.
    کار فوری دارم.
    مرسی
    graphic_design_67@yahoo.com
    فراموش نکنید
    کار فوری دارم.
    مرسی

    • شایان Shayan
    • 31 دسامبر 2018

    اکثر افرادی که توی لینک ها هستند و یا اینجا کامنت دادن رو میشناسم اما تو رو یادم نمیاد با وجود این که نوشتی توی جمع اومدی.
    دوره وبلاگ نویسی هیچ وقت برای من نمیگذره و بلاگت هم خوبه. بنویس از احوالت با خبر بشیم.

      • شایان Shayan
      • 31 دسامبر 2018

      الان کامنت ها رو دیدم. شاهینی! خیلی دلم میخواد بدونم الان پیکار میکنی

  1. No trackbacks yet.

برای شوالیه پاسخی بگذارید لغو پاسخ